بعد مدت ها سرحال بودم هرچند پنج ساعت فقط خوابیده بودم.

به عادت هر روز چایی بیسکویت می خوریم laughو با رفیقم راهی دانشکده میشم.

ردیف دوم می نشینم ( ردیف .خونا*) ، استاد وقتی آمد از چهره اش و استایلش میشد فهمید خیلی جنتلمن هستش.heart

حس خوبی داشتم سر کلاس از مطالب گفته شده لذت می بردم smiley

دلم میخواد این حال خوبم برای باقی درس ها هم باشه مثلا آناتومی.

به قول دوستم فیزیولوژی یعنی زنده بودن اما آناتومی یه کم خشکه چون بیشتر از فهم باید حفظ کنی.frown

هنوز تعریف خاصی از درس ها ندارم اما دلم میخواد تو این برهه زمانی از درس ها عقب نیفتم.yes

 

*پی نوشت: جا نبود مجبور شدم ردیف دو بشینم.


مشخصات

آخرین جستجو ها